چرا دکتر کریمی کاندیدا ی نمایندگی مجلس نشد؟

 

 

 

هفته نامه آفتاب مركزي

 

این روزها که تب و تاب انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی داغ شده و با اتمام موعد استعفای مدیران دولتی برای حضور در انتخابات،تحلیل های متفاوتی از انتخابات به گوش می رسد که آمدن و نیامدن برخی از کاندیداهای شاغل در مناصب دولتی آب پاکی را روی دستان برخی منتقدان و تحلیلگران پر غوغای رسانه ای و سیاسی ریخت.

یکی از کاندیداهایی که جار و جنجال مفصلی برای آمدنش بگوش می رسید دکتر علی اکبر کریمی شهردار سابق اراک بود اما در حال حاضر وی در منصب معاونت برنامه ریزی استانداری زنجان مشغول بخدمت می باشد و با استعفا ندادنش در مهلت تعیین شده مشخص کرد که قصد حضور در انتخابات را ندارد.

کریمی که از تیرماه 86 همزمان با آغاز بکار سومین شورای اسلامی شهر اراک و با دعوت و اصرار رییس وقت این شورا و موافقت سایر اعضاء به عنوان شهردار انتخاب شد،یکی از چهره های پرجنجالی بود که آمدنش به شهرداری همراه با پیشگویی های فراوان طیف های سیاسی مختلف مبنی بر حضور پررنگ در عرصه انتخابات نهم بود و آن روزها که تب حضور شهرداران در عرصه انتخابات مجلس داغ بود،این پیشگویی ها خیلی بی ربط هم نبود؛اما کریمی از همان ابتدا اصرار بر خدمت به مردم در شهرداری داشت و بارها و بارها حرف و حدیث های آمدنش به شهرداری  جهت کار برای انتخابات نهمین دوره مجلس را تکذیب کرد.

اما مدعیان غوغاسالاری که همه چیز منافع خود را در فضاسازی و تخریب دیگران می بینند،دیکته ی نانوشته ای را مشق کردند که گویا تکلیف برای آن دارند و باید در آن زمان چنین متصور می شد که کریمی فقط و فقط بخاطر رأی آوردن در انتخابات مجلس در حال فعالیت در شهرداری اراک است.

فضای انتخابات فضای عجیبی است همچون ژانوس چند چهره سیاست هر دم به یک رنگ در می آید و شاید خاصیت رنگ پر کیمیای آن این باشد چه می شود کرد هر روز به زمان انتخابات نهم نزدیک می شویم و بازار شایعات بیشتر و بیشتر می شود.

تا قبل از مهلت قانونی استعفای مقاماتی که باید مستعفی می شدند  فضا جور دیگری بود و حالا جور دیگر،عده ای دل به دریا زده و با بخت و  اقبال و وعده ها همراه شدند و عده ای نیامدند کاری نمی شود کرد تا بوده چنین بوده  و خواهد بود.

در حوزه انتخاباتی اراک نیز همینگونه شد چشم بسیاری در آوردگاه دیار زنجان بود و استعفای دکتر کریمی از آن منصب و کاندیداتوری در  انتخابات اراک،اما کریمی استعفا نداد و نیامد.

او  فاکتورهای لازم را برای این منظور داشت از جمله تخصص،همراهی برخی از نیروهای ارزشی و جبهه ای (به علت رزمنده بودن ایشان در دفاع مقدس )،پیشینه خوب خانوادگی،خاطره خوب کارهای عمرانی و اجرای طرح های عمرانی در اراک،پایگاه اجتماعی قوی(به علت تعلق ایشان به منطقه فیجان و سنجان)،وجود شخصیت کاریزماتیک،تیپولوژی ظاهری (که نقش قابل توجه ای در کسب آراء در هر انتخاباتی  به خصوص در قشر جوان و نخبه خواهد داشت)،تیم کاری با برنامه و منظم و با تجربه و عدم توجه به خواسته های تمامیت خواهان

اما بواقع چه شد؟

از فردای روز رفتن کریمی از شهرداری اراک زمانی نبود که در محافل مختلف مبحث کاندیداتوری ایشان مطرح نشود،بنابراین می توان در نظر داشت که عده ای بودند تا بیاید و حامی اش باشند و عده ای بودند تا بیاید نافی اش باشند.
عده ای گفتند که اگر بیاید فلان مورد و پرونده در زمان شهرداریش را به دادگاه می کشیم و مشکلات در شهرداری را مطرح می کردند،همان هایی که در گوشه ای پنهان مینشینند و دیگران را تخریب می کنند و در این زمینه یدی طولانی داشته و دارند،چون تخریب کردن که الحمدا... کاری است سهل  و آسان.

نگارنده منکر برخی کاستی ها نبوده و نیستم لکن مگر می شود داشته ها را نداشته فرض کرد و اقدامات انجام گرفته را چشم پوشید؟بلکه معتقدیم منتقد منصف به فهرست کردن مشکلات بسنده نمی کند،بلکه راه حل هم ارائه می کند.

نقد با هجو،افترا،تهمت،توهین و یورش های تبلیغاتی که حاصلی منفی و مخرب دارد،متفاوت است.

مولا و مقتدایمان علی(ع) در غررالحکم و دررالکلم می فرمایند:«در میان انتقاد کنندگان از کسانی دوری گزینید که به "بیماری روانی عیب جویی" مبتلا هستند.مقصود مولایمان از این منتقدان همانهایی هستندکه در برابر خوبی ها و موفقیتها و افتخارآفرینی ها بی توجه و بی اعتنا هستند و همیشه عینک بدبینی بر چشم دارند و همیشه در جستجوی زشتی ها هستند.»

رسول مکرم اسلام(ص) می فرمایند:«در انتقادها باید ادب و احترام مراعات و با نرمی و ملایمت سخن گفته شود و بیانات منتقد با مدارا و محبت توام باشد و اولین چیزی که را که خداوند بعد از بت پرستی نهی کرده است،"جدال" می باشد.

آیا  فی الواقع ما چنین رفتار می کنیم؟

کریمی نیامد لکن آقای همیشه مدعی در شورای شهر که همیشه علم بیرق مخالفت با مدیران غیربومی را به یدک می کشد از خودش نپرسید که چرا یک نخبه استانی به انتخابات وارد نشد؟البته ممکن است چون ایشان مدتی از استان رفته و در زنجان ساکن  است تغییر تابعیت داده و او نیز غیربومی محسوب شود؟الله و اعلم.

همان چهره دلچسبی  که تا دقیقه 90 با کریمی بود و عکس یادگاری می گرفت و مصاحبه آنچنانی در وصف شهردار می کرد و  در دقیقه 91 در کنار حکم عزلش ایستاد از ضمیر ناخوداگاه و وجدان درونی اش نپرسید این آقا چرا نیامد وانگهی شاید در ته دلش قند هم آب شده ما چه می دانیم.

سیاست این هفته نامه به لطف خداوند منان از  ابتدا مشخص و هویدا بوده و سیاست انتخاباتی آن حمایت تمام قد از عباس رجایی بوده و خواهد بود حتی در انتخابات هم اگر کریمی می آمد این روش ادامه  پیدا می کرد چون اعتقاد به قلم و قسمی داریم  که به آن خورده ایم و اعتقاداتی که به آن  داشته و داریم،چون  قسم به قلم است و تشبیه آن به خون شهید است و عباس رجایی را که از خانواده  معظم 3 شهید والامقام است را قبول داشته و داریم و خواهیم داشت و ایشان را مدیری کشوری می دانیم،حال چه نماینده باشد و چه نباشد اصولاً برای ما فرقی در صورت مساله مهندس رجایی نمی کند.

اما طرف ما مدعیانی است که لاف به گزاف به اصطلاح مدیر بومی می زنند و به خود زحمتی نمی دهند پی جو شوند چه دلایلی در این تصمیم گیری نقش داشته است؟

 

 

 

با اینحال به نظر می رسد معادله شرکت نمودن و یا عدم شرکت ایشان در انتخابات 3 ویژگی را در سرنوشت انتخابات اراک داشته و دارد که می تواند بر انتخابات تاثیرگذار باشد:

1- آنهاییکه از روز اول در شهرداری،شورای شهر و فرمانداری با او مخالف بودند و بیان می کردند کریمی برای نمایندگی کار می کند نه عمران شهری،احتمالاً باید اندکی در بینش سیاسی خود تعدیل کنند(چون کریمی کراراً در مصاحبه های خود گفته بود که من برای انتخابات کار نمی کنم) از به اصطلاح اصولگرایش گرفته تا به اصطلاح اصلاح طلبش؛و البته بیایم برای یک بار هم که شده منصفانه و با وجدان و تمسّک به اصول اخلاقی با این قضیه برخورد کنیم و اگر خطایی از ما سرزده برای کاستی عقوبت اخروی اعتراف به تقصیر و عذرخواهی کنیم که خداوند ارحم الراحمین است.

همچنین تیم کاری کریمی که با عدم ورود ایشان به انتخابات ناراحت و غمگین شدند،پایگاه اجتماعی خاصی را دارا هستند و دارای پتانسیل تاثیرگذاری بر هر یک از جریانات موجود در انتخابات خواهند داشت و فعلاً در حالت بلاتکلیفی هستند؛هر چند از وزنه بالایی در استان برخوردارند و گرایش آنها به سمت یکی از کاندیداهای بالقوه،نقشی تعیین کننده در انتخابات خواهد داشت.

2- دیدگاه دیگر اینکه عده ای بیان داشتند که ایشان فاقد میزان رأی در حوزه انتخاباتی بوده و به همین منظور در انتخابات شرکت نکرد (هرچند در حوزه های انتخاباتی خنداب و کمیجان شاید این موضوع مصداق داشته باشد،لکن در حوزه شهری و بخش مرکزی اراک این کمبود را پوشش می داد بنابراین این دلیل محکمه پسندی نبوده و نیست)

3- عده ای دیگری هم که به مانند حکایت «ملانصرالدین،الاغش و پسرش» همیشه در پی عیب جویی و بهانه تراشی هستند و گاهاً ما را به یاد کوتوله ای که در کارتون سفرهای گالیور همیشه دم از ناامیدی و اضطراب می زد و می گفت:«من میدونستم،از اول میدونستم ...» می ندازند؛اگر کریمی می آمد به نوعی بهانه تراشی می کردند که دیدید ما گفتیم کریمی دارد برای مجلس کار می کند و حالا هم که نیامده مدعی هستند:«کریمی از اینکه رأی نیاورد ترسیده و نیامده» !!!

با اینحال این هفته نامه وظیفه خود می داند بنا به رسالت خویش و جهت تنویر افکار عمومی این موضوع را مورد واکاوی قرار دهد،چراکه زمانی که کریمی در شهرداری بود منشأ خدمات خوبی جهت عمران و آبادانی شهر بوده است و  از طرفی ایشان در استان مسئولیتی ندارند تا خاکستری نشینان و چله نشینان کوی دوست ما را متهم به تملق و چاپلوسی  از دکتر کریمی نمایند.

ما  به این موضوع پرداخته و می پردازیم چون در زمان شهرداری دکتر کریمی لشگری از اصحاب رسانه همراهش بود و الان از آن همه قافله عشق یکی از خود نمی پرسد که چرا کریمی نیامد و اصلاً فضایی را در نشریه مفخره خود به این موضوع اختصاص ندادند(چون احتمالاً آگهی و رپرتاژی نبوده و هزینه های جانبی چاپ اینگونه مطالب  بالاست.
شاید بتوان دو موضوع را از این منظر نتیجه گرفت یا همگی دوستان و سروران به نوعی مشغول عقد قرارداد با کاندیداهای محترمند و یا  کریمی برایشان به خاطر ها  پیوسته است؟!

نتیجه گیری اخلاقی:

نگارنده و سایر مخاطبین و بویژه افراد تأثیرگذار در عرصه های رسانه ای،انتخابات و سیاسی استان بدانیم خوب است وجداناً عملکرد خود را ارزیابی نموده و کلاهمان را پیش خودمان قاضی کنیم؛اگرچه تاکنون برخی افراد بدلیل ترس و واهمه از حضور کریمی ضمن سنگ اندازی در مسیر وی نسبت به تخریب گسترده شخصیت ایشان که همیشه در دل مردم این شهر جای دارد اقدام کردند و بهانه همه ی اینها هم ترس از حضور وی در انتخابات بود،ولی حالا که خیالمان راحت شده بیاییم دست از سرش برداریم و کریمی را نه بعنوان شخص خودش بلکه بعنوان مشتی از نمونه خروارها امثال کریمی که بچه های این شهر بودند و به این آب و خاک خدمت کردند،نباید تخریب شوند و نخبگان این دیار نباید از شهر و استانمان فراری باشند.

کریمی اولی نبوده و آخرین هم نخواهد بود.

امام حسین (ع) می فرمایند:«با گذشت ترین مردم کسی است که در زمان قدرت داشتن،گذشت کند.»

و خالی از لطف نیست که این مقاله را با کلام وحی به پایان ببریم،خداوند بلند مرتبه در سوره  آل عمران  آیه 26  می فرماید:«قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛بگو ای پیغمبر:بار خدایا،ای پادشاه ملک هستی،تو هر که را خواهی ملک و سلطنت بخشی و از هر که خواهی ملک و سلطنت بازگیری و هر که را خواهی عزت دهی و هر که را خواهی خوار گردانی،هر خیر و نیکویی به دست توست و تنها تو بر هر چیز توانایی.»

 

والسلام